ز ديدگاه اطلاعاتي، اين مفهوم بيانگر نتيجه فعاليت يك شركت از ديدگاه حسابداري و مالي ميباشد. بر اساس فرضيات «بازار كارا»14 و همچنين تحقيقات انجام شده مشاهده ميشود كه سود حسابداري بار و محتواي اطلاعاتي دارد. محاسبه سود حسابداري بعنوان معياري براي ارزيابي عملكرد شركتها و يا اطلاعاتي كه در محاسبه آن لحاظ ميشود، توسط حسابداران حرفهاي و تحليلگران و مفسران مالي همواره مورد تاكيد قرار داشته است.
اهداف مشخص گزارشگري سود را به شرح زير ميتوان برشمرد:
1. استفاده از سود به عنوان معياري براي اندازهگيري كارايي مديريت.
2. استفاده از مبالغ تاريخي سود (بنا به اصل بهاي تمام شده) براي پيشبينيهاي آتي سود شركت و توزيع سود سهام درآينده.
3. استفاده از سود بعنوان معياري براي اندازهگيري دستاوردها و همچنين نشانهاي از تصميمات آتي مديريت.
4. استفاده از سود بعنوان مبنايي براي تشخيص ماليات.
5. استفاده از سود براي بررسي و ارزيابي قيمت محصولات واحدهايي كه مشمول قيمتگذاري مي باشند.
6. استفاده از سود جهت تخصيص منابع توسط اقتصاددانان .
پژوهشگران و محققين حسابداري اظهار داشتهاند كه «سود حسابداري» مبتني بر ميثاقها و قواعدي است كه بايست منطقي و با يكديگر هماهنگ باشد. اگر چه اين قواعد و ميثاقها احتمالاً انعكاسي از مفهوم «سود اقتصادي» نباشد. به هر صورت مفاهيمي نظير «تحقق درآمد»، «تطابق» ،«حسابداري تعهدي» و «تخصيص بهاي تمام شده» را تنها ميتوان بر اساس قواعد دقيق تعريف كرد زيرا اين مفاهيم در دنياي واقعي همتايي ندارند و درك شواهد غيرعيني نيز كار دشواري است .
در بيانيه شماره يك هئيت استانداردهاي حسابداري مالي (FASB.1)15 فرض شدهاست كه سود حسابداري معيار خوبي براي ارزيابي عملكرد واحد انتفاعي است و ميتواند براي پيشبيني گزارشات آتي مورد استفاده قرار گيرد. ديگر صاحبنظران بر اين اعتقادند كه سود حسابداري از لحاظ كلي، اطلاعاتي مربوط درباره مدلهاي تصميمگيري سرمايهگذاران و اعتباردهندگان محسوب ميشوند .
طبق رويكرد سنتي ارزشيابي داراييها و بدهيها تنها در صورتي كه منتج از معاملات، عمليات و ساير رويدادهاي مالي باشد مبناي ثبت قرار ميگيرد. در سطح معاني، سود بعنوان معيار كارايي شركت محسوب ميشود. همچنين با مباحث مطرح شده در رابطه با مفهوم سود در سطح ساختاري و معاني و رفتاري آشنا خواهيم شد. لازم به ذكر است كه هنوز متفكران حسابداري به تعريف جامعي كه مورد توافق همگان باشد نرسيدهاند. در زير مفاهيم متفاوت سود در سه سطح مورد بررسي قرار ميدهيم:
2-2-1 مفهوم سود در سطح ساختار (قواعد و تعاريف)16
حسابداران سود حسابداري را معياري براي تفسير رويدادهاي دنياي واقعي(سود اقتصادي) ميدانند اما معمولاً اصول و قواعد حسابداري بر مفروضاتي بنا شدهاند كه ممكن است با پديدههاي دنياي واقعي يا با آثار رفتاري مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شركتها محصول نهايي استفاده از روشهاي متفاوت حسابداري ميباشد كه بيانگر نتيجه فعاليتهاي شركت ميباشد. برخي از پژوهشگران بر اين عقيدهاند كه استفادهكنندگان از گزارش سود بايست توجه داشته باشند كه تنها در صورتي سود حسابداري قابل درك و استفاده است كه نحوه اندازهگيري و قواعد عملياتي مربوط به آن نيز روشن باشد.
2-2-2 مفهوم سود در سطح معاني ( ارتباط با واقعيت هاي اقتصادي)17
طبق اين سطح، سود يكي از مفاهيم اقتصادي است كه حداكثر كردن آن تحت شرايط معين ساختار بازار، تقاضا براي محصول و اقلام بهاي تمام شده ورودي مورد بحث قرار ميگيرد. در اين جا سود به عنوان معيار كارايي در نظر گرفته ميشود. عمليات كارآمد واحد انتفاعي بر جريان جاري سود سهام و همچنين بر به كارگيري سرمايه براي تامين جريان آتي سود سهام اثر ميگذارد. بنابراين تمام سهامداران به ويژه سهامداران عادي به كارايي مديريت علاقهمند ميباشند. هدف اندازهگيري كارايي واحد انتفاعي در بيانيه شماره يك هيئت استانداردهاي حسابداري مالي به شرح زير انعكاس يافته است: «گزارشگري مالي بايد اطلاعاتي را درباره عملكرد مالي واحد انتفاعي طي دوره مالي ارائه كند». يكي از مفاهيم تفسير شده از واژه كارايي معرف توان نسبي واحد انتفاعي در به دست آوردن حداكثر محصول از مصرف مقدار معيني از منابع و يا تحصيل مقدار معيني محصول از مصرف حداقل منابع و يا تركيب بهينه منابع در قبال تقاضا و قيمت معين براي محصولات به نحوي است كه موجب تحصيل حداكثر بازده براي مالكان شود، ميباشد. ضمناً كارايي به هدف واحد انتفاعي نيز بستگي دارد.
2-2-3 مفهوم سود در سطح عمل (نحوه استفاده از آن توسط استفاده كنندگان)
مفاهيم سود در سطح عمل به فرآيندهاي تصميمگيري سرمايهگذاران و اعتباردهندگان، واكنش قيمت اوراق بهادار در بازار سرمايه نسبت به سود گزارش شده، تصميمات مديريت درباره مخارج سرمايهاي و واكنش مديريت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. بدين ترتيب از سود به عنوان وسيلهاي جهت پيشبيني استفاده ميشود. در بيانيه شماره يك هيئت استانداردهاي حسابداري مالي آمدهاست كه سرمايهگذاران، اعتباردهندگان و ساير استفاده كنندگان علاقمندند كه خالص جريان ورود وجه نقد به واحد انتفاعي را در دورههاي آتي مورد ارزيابي قرار دهند، اما غالباً سود را براي ارزيابي توان سودآوري، پيشبيني سودهاي آتي و يا ارزيابي ريسك س
رمايهگذاري يا اعطاي وام و اعتبار به واحد انتفاعي مورد استفاده قرار ميدهند. بنابراين فرض بر اين است كه ارتباطي بين سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزيع وجه نقد در بين سهامداران، وجود دارد. تحقيقاتي در اين زمينه انجام شدهاست كه نشان ميدهد سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهاي تاريخي، در مقايسه با سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهاي جاري، به منظور پيشبيني ارزشهاي آتي مناسبتر است. ضمناً سودهاي محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهاي محاسبه شده بر مبناي ارقام تعديل شده به واسطه تغيير سطح قيمتها مرجح ميباشد.
حال برآنيم اهميت سود را با توجه به موارد فوق مورد بررسي قرار دهيم و براي اين سوال كه اهميت سود تا چه اندازه است پاسخي جامع پيدا كنيم. پاسخ این سوال كه به دیدگاه ما مربوطه بستگی دارد. اگر ما تمام منابع اطلاعاتي را كه در تعيين قيمت سهام تاثير گذار ميباشند در نظر بگيريم سودها تنها قسمت کمی از اين منابع را تشکیل میدهند. با وجود این، سودها نیز حداقل بهاندازهی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند، به ویژه اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعي اعلام سود که بطور متوالی صورت میگیرد، در نظر بگیریم. علاوه بر این، سایر دادهها ممکن است که منابع اطلاعاتی درباره سود باشند. حال اگر سودها به عنوان اطلاعات مهم در نظر گرفته شوند، طبیعی است که سرمایهگذاران سعی کنند تا اطلاعات دیگر را که در پیشبینی سود مؤثرند، به دست آورند.
باید یادآوری شود که شواهد تجربی نشان ندادهاند که قیمتهامستقیماً به سودها واکنش نشان میدهند. برای مثال سایر دادهها اغلب با اعلام سود همراه میباشند. تغییرات سود ممکن است همبستگی بالایی را با تغییرات قیمت نشان دهند چون آنها با سایر دادهها که قیمتهانسبت به آنها واکنش نشان میدهند، همبستگی دارند. لذا باید گفت که اهمیت سود هنوز به خوبی روشن نیست.
2-2-4 چارچوب مفهوميگزارشگري
طبق چارچوب مفهومي، هدف حسابداري، گزارشگري مالي به گونهايست كه اطلاعات ارائه شده منجر به اتخاذ تصميمات مفيد از سوي استفادهكنندگان شود. بايستي اطلاعات ارائهشده داراي ويژگيهايي باشند كه از آنها تحت ويژگيهاي كيفي ياد شدهاست؛ ويژگيهاي كيفي18براي اولينبار توسط هيأت استانداردهاي حسابداري مالي (FASB) پس از آنكه اهداف حسابداري را شرح و بسط داد در بيانيه مفاهيم حسابداري مالي شماره2 (2 SFAC)19 ارائه شد، بيانيه مفاهيم حسابداري مالي شماره 2 پلي است ميان SFAC شماره1 مربوط به اهداف گزارشگري مالي از يك طرف و در طرف ديگر ساير بيانيههاي مفاهيم حسابداري مالي چارچوب مفهومي. دو ويژگي كيفي اوليه كه به مدد آنها ميتوان اطلاعات بهتر و با كيفيتتر را جهت تصميمگيري تشخيص داد عبارتند از مربوط بودن و قابل اتكا بودن و سود به عنوان يكي از اطلاعات مهم گزارشگري مالي نيز از اين قاعده مستثني نيست.
سودي با كيفيتتر است كه قابل اتكا بودن و مربوط بودن بالايي داشته باشد و هر چه اين ويژگيهاي اطلاعات افزايش يابد جهت تصميمگيري فايدهمندتر خواهند بود. با توجه به محدوديتهاي مربوط به هزينه اطلاعات و اهميت آنها، ميتوان گفت كه هر چه مربوط بودن و قابل اتكا بودن اطلاعات افزايش يابد اطلاعات براي استفادهكنندگان مفيدتر خواهد بود(پرتوي و پوريانسب، 1380).
در اتخاذ تصميم يكي از مهمترين نكات مورد توجه نتيجه تصميم است كه به دليل ارتباط نتيجه تصميم به آينده تعيين نتيجه و پيامد تصميم از طريق پيشبيني صورت ميگيرد. بنابراين اطلاعات حسابداري براي اين كه بتواند در راستاي تسهيل تصميمگيري به سرمايهگذاران كمك كند، بايد داراي توان پيشبيني باشد. ارزش پيشبيني از اين جهت كه ميتواند با ارتقاء (افزايش) توانايي تصميمگيرندگان باعث ايجاد تفاوت در تصميمات شود به بعد مربوط بودن اطلاعات وابسته است، زيرا اين قابليت ميتواند از طريق ايجاد نظارات در مورد جريان وجهنقد و سودهاي آتي بر تصميمات تأثيرگذار باشد.
ويژگيهاي كيفي اطلاعات حسابداري عبارت است از صفت و كيفيتي از اطلاعات حسابداري كه مفيد بودن و اثربخشي آن را افزايش ميدهد. در واقع ويژگيهاي كيفي خصوصياتي هستند كه اطلاعات را فراهم شده و گزارشات را براي استفادهكنندگان قابل استفاده ميسازند. يكي از دو بعد اصلي ويژگيهاي كيفي مربوط بودن ميباشد، به اين مفهوم كه اطلاعات براي اين كه قابل استفاده باشند بايد به نيازهاي تصميمگيري استفادهكنندگان مربوط باشند و اطلاعات آنگاه داراي كيفيت مربوط بودن هستند كه بتوانند از طريق كمك به استفادهكنندگان در ارزيابي رويدادهاي گذشته، حال و آينده، يا از طريق تأييد يا اصلاح ارزيابي گذشته آنها، تصميمات اقتصادي آنان را تحت تأثير قرار دهند(بهرامفر و رسولي، 1387).
2-3- خصوصياتكيفياطلاعات20 مالي
خصوصيات كيفي به خصوصياتياطلاق ميشود كه موجب ميگردد اطلاعات ارائه شده در صورتهاي مالي براي استفادهكنندگان در راستاي ارزيابي وضعيت مالي، عملكرد مالي و انعطافپذيري مالي واحد تجاري مفيد واقع شود. برخي خصوصيات كيفي به محتواي اطلاعات مندرج در صورتهاي مالي و برخيديگر به چگونگي ارائـه اين اطلاعات مربوط ميشود.
خصوصيات كيفي اصليمرتبط با محتواي اطلاعات،
«مربوطبودن»21 و «قابلاتكابودن»22 است. هرگاهاطلاعات مالي مربوط و قابل اتكا نباشد، مفيد نخواهد بود. اطلاعاتي مربوط تلقي ميشود كه بر تصميمات اقتصادي استفادهكنندگان در ارزيابي رويدادهايگذشته، حال يا آينده يا تائيد يا تصحيح ارزيابيهاي گذشته آنها مؤثر واقع شود.
جدول 2-1- رابطه بين خصوصيات كيفي اطلاعات مالي
اطلاعاتي كه حائز اهميت نيست نميتواند مفيد باشد كيفيت آستانه اي
نوعي موازنه لازم است خصوصيات كيفي اصلي مرتبط با محتواي اطلاعات
اطلاعاتي كه عاري از اشتباه و تمايلات جانبدارانه باشد اطلاعاتي كه بر تصميمگيريها تاثير گذارد
2-3-1 كيفيت«اهميت»23
اهميت يككيفيت آستانهاياست. اهميت به جاي اينكه يك خصوصيت كيفي اصليلازم براي اطلاعاتباشد يك نقطه انقطاع است و بايد قبل از ساير خصوصيات كيفي اطلاعات مورد توجه قرار گيرد. اگر اطلاعات با اهميت