معرض ديد آيينه راننده قرار گرفته بود.
بديهي است كه چنين زناني از ديدن هر مردي يا لزوم به برقراري هر ارتباط انساني محدودي با مردان دچار ترس شوند، مرد در نظر آنها به هيولاهاي ناشناخته بيشباهت نيست و پيامد تقويت اين نگاه در جمعهاي زنانه و نيز محافل خانوادگي آنان ناتواني جدياي است كه در مواجهه با دنياي بيرون از خانه بدان دچار ميشوند.
2. حركت در حوزههاي تكراري
با توجه به توصيفاتي كه از گروه اخير زنان ارائه شد، نگفته پيدا است كه اين زنان تعداد معدودي از زنان جامعه ما را تشكيل ميدهند و نميتوانند تيپ عام زن در جامعه شهري ما باشند. دسته بعدي زنان كه هراس كمتري نسبت به دسته قبلي از شهر و فضاي اجتماعي دارند، را زناني تشكيل ميدهند كه اگرچه به برخي دلايل مثل خريد كردن، رفتن به خانه فاميل و دوست و آشنا، شركت در كلاس درس و … وارد كوچه و خيابان ميشوند، اما مختصاتي دارند كه هم ترس آنها را نشان ميدهد و هم تاحدي آنان را به زنان دسته قبل شبيه ميكند.
زنان اين دسته معمولاً متعلق به خانوادههايي مذهبي يا سنتي هستند كه به هرحال نگاهي سنتي به زن و فعاليتهاي اجتماعي او دارند و كماكان قائل به وظايفي نظير خانهداري و بچهداري براي زنان هستند و اگرچه ممكن است كه مثلاً با درس خواندن زنان خانواده مشكلي نداشته باشند يا به اصطلاح به آنان اجازه ادامه تحصيل بدهند، اما معمولاً نگرش مثبتي نسبت به اشتغال زنان ندارند و كار و نانآوري را وظيفه مردان ميدانند و يا در مواردي ديده ميشد كه شوهران زنان اين گروه براي موافقت كردن با كار آنان شرايطي را قائل ميشدند؛ مثلاً از زن ميخواستند كه اول تمام كارهاي مربوط به خانه و خانواده را تمام كند و بعد به كارش برسد يا اين كه به شرطي به زن اجازه كار