از بـطــر خوردنــد زهــرآلود تــیــر
همچو هارُوت و چـو مـارُوت شهـیـر
(۱/۳۳۲۶)
الهام از عبارت قرآنی «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ…»، (و از آنچه شیاطین در روزگار فرمانروایى سلیمان مىخواندند، پیروى کردند و سلیمان [به سحر نپرداخت و] کفر نورزید، ولى شیاطین کفرورزیدند آنان به مردم سحر مىآموختند و نیز آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود این دو به هیچ کس چیزى نمىآموختند مگر آنکه مىگفتند ما مایه آزمونیم [با به کار بستن سحر] کافر مشو…)، (بقره، ۱۰۲). مولانا از دو فرشته، هاروت و ماروت، یاد میکند که میپنداشتند که دامن پاکشان آلوده نخواهد شد و این تصور باعث شد خود را برتر از انسان بدانند اما آزمایش الهی آنها را رسوا کرد. در قرآن نیز از این دو یاد شده است.
□
کـرده بــد بـر عاد هـمـچــون اژدها
هـمـچـنـیــن ایـن بـاد را یـزدان مـا
(۱/۳۳۴۲)
الهام از آیه «وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِریحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَهٍ»، (و امّا عاد، با تندبادی سخت سرد و بنیانکن به نابودی کشیده شدند.)، (حاقّه، ۶). مولانا به قصه حضرت هود و عذاب قوم عاد اشاره دارد و آنرا به عنوان نشانهای میآورد که بگوید قدرت و وجود حقیقی، در عالم غیب و معنی است.
□
پــیــش انــوار خــدا ابلـیــس بــود
اول آن کـس کیــن قـیـاسکها نـمود
مـن ز نــار و او ز خـاک اکــدرسـت
گـفـت نـار از خاک بیشک بهتر است
(۱/۳۴۰۲-۳۴۰۳)
اقتباس از عبارات قرآنی «… قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»،(…گفت: من بهتر از او هست، [چرا] که مرا از آتش آفریدهای و او را از گل آفریدهای.)، (اعراف، ۱۲). منظور مولانا میگوید جایی که انوار خدا میتابید نیازی به قیاس نبود، با این حال وقتی به فرشتگان فرمان داده شد که آدم را سجده کنند، ابلیس خود را با او قیاس کرد و گفت: آدم را از خاک آفریدهای و مرا از آتش. که همین مفهوم را در آیه مذکور میتوان دید.
□
زهـد و تـقـوی فضـل را مـحراب شد
گـفت حـق نـه لا أَنْسـاب بـلـک شـد
(۱/۳۴۰۵)
اقتباس از آیه «فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ»، (آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویش در میانشان برقرار نماند، و از هم پرسوجو نکنند.)، (مؤمنون، ۱۱۰). در اینجا مولانا پاسخ خداوند به ابلیس را ازآیه مذکور میگیرد. مولانا از مفاد این آیه نتیجه میگیرد که اگر آتش در هستی بالاتر از خاک است، بستگی به آتش ابلیس را برتر از آدم خاکی نمیکند و فضل و لطف خداوند متوجه پرهیزگاری آفریدگان است. مولانا خلاقانه از آیه برای بیان مقصود خود استفاده میکند.
□
بـد کـجـا آیـد ز مـا نِـعْـمَ الْـعَـبـیـد
ایــن همـیگفتنـد و دلشان مـیطپـیـد
(۱/۳۴۲۵)
اشاره به عبارت قرآنی «…نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»، (… نیکو بندهای که توبهکار بود.)، (ص، ۳۰). مولانا در این بیت از عبارت قرآنی استفاده میکند پاسخ هاروت و ماروت به پروردگار را بیان کند که میگفتند ما بندگان خوب خداییم و ممکن نیست بدی کنیم.
□
کودکـیت و راسـت فــرمـایـد خــدا
گـفـت دنـیـا لهو و لعب است و شما
(۱/۳۴۳۷)
اقتباس از عبارت قرآنی «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ…»، (و زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی نیست…)، (انعام، ۳۲). مولانا از مفهوم آیه برای پرورش مطلب خود استفاده کرده است.
□
ز آیـنه دل تـافـت بـر مــوسی ز جیب
صـورت بـیصــورت بـیحـدّ غـیـب
(۱/۳۴۹۲)
اقتباس از آیه «وَ أَدْخِلْ یَدَکَ فی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فی تِسْعِ آیاتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ»، (و دستت را در گریبانت کن، تا سپید و درخشان بدون هیچ بیمارى [پیسى] بیرون آید [و با] معجزات نهگانه به سوى فرعون و قومش [برو] که ایشان قومى نافرمانند.)، (نمل، ۱۲). مولانا معتقد است صورت بیمنتها همان صورت بیصورت بیحد است که نقشش در آینه دل موسی تافته بود و او دست در گریبانش میکرد و دستش سپید و درخشان میشد. مفهوم ید بیضا را مونا از آیه مذکور گرفته و آنرا تفسیر کرده است.
□
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |