(۲/۲۲۰۲)
مصرع دوم اشاره به آیه «سَلامٌ عَلى إِلْیاسینَ»، (و سلام بر آل یاسین.)، (صافّات، ۱۳۰).مولانا در این بیت میگوید آن مردى که به حیله و نیرنگ پناه برده بود (باغبان) با سیّد، آن کرد که خوارج با خاندان پیامبر (ص) کردند. آل یاسین، خاندان حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان مطهّر وى (ع) و پیروان ایشان را گویند. آل یاسین در آیهی مذکور آمده است.
□
تــا ز عـســری او بگــردانــیــد رو
تــا مـیسّــر کــرد یـســری را بــرو
(۲/۲۲۹۸)
اشاره به آیه «وَ نُیَسِّرُک للیُسری»، (و در کار تو آسانی پدید آوریم.)، (اعلی، ۸). مولانا به صورت ضمنی به آیه اشاره میکند و میگوید خداوند کارى آسان براى پیامبر (ص) میسر کرد تا وى از کارى دشوار روى برنگرداند.
□
تـا درو رانـد از ســر مــردی و زور
خشـک دیـد آن بحـر را فرعون کـور
دیــدهی فـرعــون کــی بیـنـا بــود
چــون درآیــد در تک دریــا بـــود
(۲/۲۳۰۹-۲۳۱۰)
اشاره به آیه «وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»، (و یاد کنید که دریا را برای شما شکافتیم و شما را رهانیدیم و آل فرعون را غرق کردیم و شما نظاره میکردید.)، (بقره، ۵۰). دو بیت اخیر اشاره است به مسألهی غرق شدن فرعون و فرعونیان که در آیهی مذکور آمده است.
□
سگ چو عارف گشت شد اصحاب کهف
سگ چو عـالـم گشت شد چالاک زحف
(۲/۲۳۶۶)
مصرع دوم اشاره به عبارت قرآنی «سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَهٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ…»، (زودا که بگویند آنان سه تن بودند، چهارمینشان سگشان بود، و بگویند پنج تن بودند، ششمینشان سگشان بود که همه از روى حدس و گمان است، و گویند هفت تن بودند و هشتمینشان سگشان بود…)، (کهف، ۲۲). در اینجا سگ کنایه از انسانى است که با کسب علوم و معارف خود را از بار سنگین مادّیات و حسیّات برهاند و سبکبار و چالاک شود و به مرتبه معقولات و معنویات رسد و مصرع دوم اشاره به عبارت قرآنی مذکور دارد.
□
خسف قـارون کرد و قارون را شناخت
نور مـوسی دید و مـوسی را نـواخـت
(۲/۲۳۷۰)
اقتباس از عبارت قرآنی «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ…»، (آنگاه او و خانهاش را به زمین فرو بردیم…)، (قصص، ۸۱). مولانا خلاقانه از قصص قرآنی استفاد میکند و میگوبد زمین، نور حقّانى حضرت موسی را دید و او را نوازش کرد. و همین زمین، قارون را شناخت و او را فرو بلعید.
□
آه مـــیکـــردم که ای خــلّاق مــن
من چو هاروت و چو ماروت از حزن
چــاه بـابــل را بـکـردنــد اخـتـیـار
از خطــر هـاروت و مـاروت آشکـار
(۲/۲۴۶۹-۲۴۷۰)
اقتباس از عبارت قرآنی «… ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ…»، (… و نیز آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود…)، (بقره، ۱۰۲). در این ابیات، مولانا برداشتى خاص از داستان هاروت و ماروت ارائه مىدهد تا عذاب دنیوى را با مسألهی ریاضت عارفان پیوند مىدهد، بدینمعنى که عارفان راستین، در این دنیا به اختیار خود از امیال و خواستههاى شهوانى و نفسانى رخ برمىتابند و تلخى آن را که نوعى ریاضت است بر خود هموار مىکنند تا به راحت روح و عیش روحانى برسند و از مواهب معنوى و تنعّمات اشراقى و واردات قلبى بهرهمند شوند و به بهشت معرفت و فردوس حقیقت واصل شوند.
□
از گـنــه در تیــه مــانــده مـبـتــلا
این جـهـان تیهسـت و تو موسـی ما
(۲/۲۴۸۵)
الهام از آیه «قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَهٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَهً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقینَ»، (فرمود در این صورت [ورود به] آن سرزمین چهل سال بر آنان حرام است که در بیابانها سرگشته باشند، پس بر نافرمانان دریغ مخور.)، (مائده، ۲۶). مولانا از آیه در منطق تمثیلی استفاده میکند و می گوید یا رسول اللّه، این دنیا در مثل مانند صحراى تیه است؛ و تو نیز مانند حضرت موسى، بنابراین در این بیت، صحراى تیه رمزى است از عالم مادّى که ارواح در آن سرگردان مىشوند و از اصل و مقصود خود وامىمانند و پیامبر (ص) کنایه از راهنما و راهبر ارواح سرگردان در این جهان است.
□
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |