واسه بیشتر ما بعضی وقتا پیش اومده که وقتی بچه یا حیوان بامزه ای دیده ایم احساس کردیم که دلمون می خواد اونو سفت بغل کنیم و فشار بدیم یا گازش بگیریم، یا شاید هم از دوست تون شنیده باشین که دلش می خواسته چیز بامزه ای که دیده بود رو بخوره! این احساس شاید دیوونه وار به نظر برسه اما حقیقت اون هستش که این عکس العمل به چیزای بامزه اصلاً عجیب نیس و حتی اسم هم داره و به اون Cute Aggression می گن.
Cute Aggression وقتی اتفاق می افته که عکس العمل فیزیکی ما به یه چیز قشنگتر و دلپذیر، به راه خنده بیاری خشن باشه. مثل وقتی که کسی میگه چیزی اونقدر بامزه بود که دلش میخواس فشارش دهد. از دید علمی، این حالت یه جور بیان احساسات دوگانه س، یعنی فرد در روبرو شدن با چیزی بسیار مثبت، احساس خود نسبت به اونو به شکلی منفی میگه. یه نمونه دیگه از بیان احساسات دوگانه وقتیه که فرد هنگام وقوع یه تجربه مثبت، شروع به گریه کردن می کنه.
به گفته دانشمندانی که در حال تحقیق روی پدیده Cute Aggression هستن، نکته ای که در مورد همه افراد صدق می کنه اینه که وقوع اینجور بیان احساسات خشن ای -فارغ از منفی یا مثبت بودن موقعیتی که این بیان احساسات نسبت به اون اتفاق افتاده- نشون میده فرد در حال تجربه احساس شدیدیه. عامل محرکی که باعث اینجور بیان احساسات شدیدی می شه معمولاً جزئی نیس و احساس بسیار شدیدی فرد رو به سمت اینجور بیان احساساتی می بره.
Cute Aggression نه تهدید آمیزه نه خطرناک
پدیده Cute Aggression شاید کرد به ظاهر خطرناکی داشته باشه، اما احساساتی که پشت اون وجود دارن به طور کاملً بی خطر هستن. به گفته محققان، کسایی که این حالت رو تجربه می کنن واقعا فقط میخوان از اون بچه یا حیوان بامزه مراقبت کنن.
این حالت از احساسات واقعاً خوبی نشأت میگیره که مثبت و شدید هستن. به خاطر همین با وجود خشونتی که فرد در کلام خود داره، فقط ظاهر فیزیکی این احساسات خشن و خطرناکه و فرد واقعاً اینجور احساسی نداره.
دلیل دوگانه بودن بیان احساسات ما هنوز معلوم نیس اما شاید به این خاطر باشه که اینجور بیان احساساتی در ایجاد رابطه به ما کمک می کنه
کارکرد بیان احساسات در ایجاد رابطه واسه ما خیلی با اهمیته. اطلاع رسانی در مورد احساسات خود مسأله به درستیً مهمی حساب می شه.
واسه ما آدما خیلی با اهمیته که بتونیم ارتباطات اجتماعی خود رو آسون کردن کنیم، با همدیگه همکاری کنیم، به سمت اهداف خود قدم ورداریم و انگیزه ها، مطالبات و قصد بقیه رو درک کنیم.
این موارد همه با هم رخ میدن و خیلی از اونا از راه بیان احساسات صورت می گیرن.
به خاطر همین اشکال متنوعی از بیان احساسات که طی هزاران سال رابطه با همدیگه در ما به وجود اومده ان، باید بعضی از این اهداف رو محقق کنن. پس این گونه های جور واجور بیان احساسات می تونن به ما کمک کنن ذهنیتی از قصد و قصد همدیگه پیدا کنیم.
Cute Aggression از بی قرار شدن شخصی که اینجور احساساتی رو گفته حکایت داره
از قرار معلوم وقتی اینجور بیان احساسات خشن ای می کنیم، این کار در ما یه جور حس بی قراری و میل به جنب و جوش بوجود میاره.
چیزای مختلفی می تونن باعث اینجور عکس العملی در ما شن مثلاً جایزه گرفتن، از دست دادن جایزه، یا دیدن یه بچه یا حیوان بامزه، اما عامل اون هر چی که باشه، این عکس العمل، میل به حرکت و جنب و جوش رو در ما بوجود میاره. در اینجور حالتی، بی قرار میشیم و این همون لحظه ایه که با خودمون فکر می کنیم که باید به اون چیز نزدیک شیم، فوراً با دست بگیریمش و فشارش بدیم.
احساس شدیدی که بعضی افراد با دیدن چیزای بامزه پیدا می کنن به خاطر مکانیزمای مراقبتی قدرتمندیه که در ما وجود دارن و ما رو به مراقبت از بچه های خود جهت میدن
Cute Aggression به بیان یه احساس شدید میگن. این احساس شدید در اثر غرایز ما به وجود میاد تا از بچه های خود مراقبت و مراقبت کنیم.
به محض اینکه میفهمیم چیزی که در حال نگاه کردن به اون هستیم یه بچه یا نسخه بچگانه ای از یه چیزه، این غریزه در ما بیدار می شه.
وقتی به بچگانه بودن چیزی پی ببریم، اون چیز برامون بامزه به نظر می رسه و وقتی به این نتیجه برسیم که چیزی بامزه س، یهو مکانیزمای مراقبتی درون ما فعال می شن.
از این لحظه دیگه می خوایم از اون چیز مراقبت و مراقبت کنیم، بزرگش کنیم، به اون غذا بدیم و هر کار خوبی که هست رو براش انجام بدیم.
این موضوع واقعا یه جور تطبیق با الگو هستش و به مسأله باقی موندن گونه آدم و ضرورت مراقبت از بچه ها مربوط می شه.
بچهامون مخصوصا تا مدت زیادی ضعیف هستن، به خاطر همین یه ساختار مراقبتی بسیار قوی در ما هست.
این ساختار به همون اندازه میل به غذا خوردن، خوابیدن یا ایجاد رابطه جنسی در ما قویه. واقعا، این ساختار یکی از چیزای اساسی ایه که ما واسه باقی موندن خود به اون نیاز داریم.
ساختار مراقبتی درون ما با چیزای دیگری جز بچه آدم هم می تونه فعال شه
تقریباً هر موجود یا شیئی که این احساس رو در ما به وجود آورد که نسخه بچگانه ای از یه چیزه می تونه ساختار مراقبتی رو در درون ما فعال کنه.
باحال اینکه وقتی محققان در یکی از تحقیقات خود، با اضافه کردن ویژگیای بچگانه به ماشینا، تغییراتی در اونا ساختن، مثلاً بخشای جور واجور ماشین رو گرد طراحی کردن، چراغای جلو رو بزرگ تر و هواکش کاپوت رو کوچیک تر کردن- بقیه به فکر بودن این ماشینا بسیار بامزه هستن.
گونه های دیگری هم از بیان احساسات دوگانه هست، مثل وقتی که با دیدن چیز بامزه ای ظاهر ناراحتی پیدا می کنیم
بعضی وقتا افراد با دیدن یه چیز بامزه، چهره ای در هم رفته پیدا می کنن. محققان فهمیدن اخمالو یا ناراحت شدن چهره در روبرو شدن با چیزای بامزه، حتی از Cute Aggression هم شایع تره.
این بیان احساسات دوگانه که با ظاهری غمگین یا اخمالو همراه س، از میل به بازسازی و مزه کردن اون لحظه خاص حکایت داره.
وقتی کسی در روبرو شدن با تجربه مثبتی مثل دیدن یه چیز بامزه، چهره ناراحتی به خود میگیره یا حتی شروع به گریه می کنه، این مسأله تقریباً همیشه نشون دهنده اون هستش که این شخص می خواد واسه دقیقه ای مکث کنه تا اون لحظه به خصوص رو مزه مزه یا بازسازی کنه.
این ویژگی مشترک همه اینجور اشکالی از بیان احساساته.
کسایی که بیان احساسات دوگانه دارن بیشتر در کل افراد برونگراتری هستن
اگه از اون دست کسایی باشین که با دیدن یه بچه دلشون می خواد لپش رو بکشن، احتمال اینکه در عروسیا یا هنگام گرفتن جایزه، شروع به گریه کنین هم در شما بیشتره. وقتی کسی اینجور بیان احساسات دوگانه ای داره، این مسأله نشون میده که این شکل از بیان احساسات انگار در اون فرد نهادینه شده.
اونا این بیان احساسات دوگانه رو معمولاً به شکلای جور واجور و زیادی انجام میدن که Cute Aggression فقط یکی از اونا هستش.